سیب سرخ انتظار
 
.::: پرواز شب :::.
Home        My Profile        E-mail       Archive        Titles


سیب سرخم را گرفت و این چنین آغاز شد
سهم دلتنگی ِ من با یک غزل همراز شد
با نگاه و با صدایش قلب و احساسم ربود
تار و پودم با وجودش پر شد از بود و نبود
زندگی شیرین شد عشق امد پدید
رنگ غم از زندگی شد ناپدید
روزهامان شاد و خندان از پی ِ هم میگذشت
غم جدا بود از دل ِ این سرگذشت

تا که روزی سیب سرخی داد و رفت
حرمت این عشقو با رفتن شکست
سیبِ سرخ افتاد و قلب من شکست
بوسه بر خاکم زد و از هم گسست
ناله هایم بی ثمر شد در سرایِ بی کسی
قرعه ی این زندگی افتاد بر دلواپسی
رنگِ غم این زندگی را تلخ کرد
مرغ ِ حق این آشیانه ترک کرد
عاقبت من سوختم با رفتنش
چشم بر در دوختم بهر دیدنش ...

شیرین محبی

شماره سریال ثبت شعر (123401) در سایت((شعر نو ))